اختلال حس تعادل چیست و چگونه درمان میشود؟
اختلالات حس تعادل یکی از مشکلات شایع و اغلب نادیده گرفته شده است که میتواند بر کیفیت زندگی افراد تأثیر چشمگیری بگذارد. مرکز کاردرمانی مرزداران در این زمینه توانسته با بهرهگیری از روشهای درمانی تخصصی، مشکلات تعادلی این اختلال را مدیریت کرده و منجر به بهبود وضعیت زندگی افراد شوند. این اختلالات به دلایل مختلفی از جمله آسیبهای سیستم وستیبولار، مشکلات عصبی یا بیماریهای خاص ایجاد میشوند و میتوانند باعث سرگیجه، ناهماهنگی حرکتی، و دشواری در حفظ تعادل شوند. این وضعیتها میتوانند به طور قابل توجهی فعالیتهای روزانه فرد را مختل کنند و حتی باعث بروز اضطراب و ترس از افتادن شوند. بنابراین، شناسایی و درمان به موقع این اختلالات اهمیت زیادی دارد.
این اختلالات نه تنها میتوانند زندگی فرد را از نظر فیزیکی دچار مشکل کنند، بلکه به تدریج ممکن است تأثیرات روانی منفی مانند کاهش اعتماد به نفس و احساس وابستگی به دیگران را به همراه داشته باشند. در این مقاله، به بررسی علل، علائم و روشهای درمانی مختلف اختلالات حس تعادل پرداخته خواهد شد تا افراد بتوانند با آگاهی بیشتری این مشکل را مدیریت کنند.
اختلال حس تعادل چیست؟
اختلال حس تعادل وضعیتی است که در آن فرد احساس بیثباتی یا سرگیجه میکند. این احساس میتواند زمانی که فرد ایستاده، نشسته یا دراز کشیده است، ایجاد شود و او احساس کند در حال حرکت، چرخش یا شناور بودن است. همچنین، هنگام راه رفتن ممکن است احساس کند که در حال افتادن یا واژگون شدن است. در حالی که سرگیجه ممکن است گاهی برای همه افراد پیش آید، معنای آن برای هر فرد متفاوت است؛ برای بعضی ممکن است فقط یک احساس موقت از غش باشد، اما برای دیگران میتواند به معنای یک احساس شدید و ادامهدار از چرخش یا عدم تعادل باشد.
عملکرد اختلال حس تعادل
سیستم حس تعادل مسئول ارسال اطلاعات به مغز درباره موقعیت و حرکت سر است و نقش مهمی در حفظ تعادل، هماهنگی حرکات چشم و بدن، و احساس پایداری ایفا میکند. زمانی که سیستم وستیبولار دچار مشکل میشود، ممکن است فرد دچار علائمی مانند سرگیجه، عدم تعادل، تاری دید هنگام حرکت، حالت تهوع و حتی افت شنوایی یا وزوز گوش شود. عوامل مختلفی مانند عفونت گوش داخلی، بیماریهای خاص مثل بیماری منییر، ضربه به سر یا حتی افزایش سن میتوانند باعث این اختلالات شوند. درمان این مشکلات معمولاً شامل تمرینات تعادلی، دارودرمانی، تغییرات در سبک زندگی و در موارد شدیدتر جراحی است. تشخیص دقیق و درمان مناسب میتواند به فرد کمک کند تا کیفیت زندگی خود را بهبود بخشیده و مشکلات تعادلی را مدیریت کند.
علائم اختلال حس تعادل
اختلال در سیستم وستیبولار میتواند علائم گستردهای را به همراه داشته باشد که اغلب شامل سرگیجه مداوم یا احساس چرخش محیط، عدم تعادل، و دشواری در هماهنگی حرکات بدن است. این مشکلات ممکن است با تاری دید، ناپایداری در حرکت، یا احساس شناور بودن همراه شوند. افراد مبتلا اغلب دچار حالت تهوع، خستگی، و ناتوانی در تمرکز میشوند که ممکن است فعالیتهای روزمره آنها را مختل کند. در برخی موارد، این علائم با کاهش شنوایی یا زنگ زدن گوش همراه است و میتواند اضطراب یا مشکلات روانی ناشی از ناپایداری طولانیمدت را نیز به دنبال داشته باشد. در این شرایط، کاردرمانی حسی میتواند به بهبود عملکرد سیستم وستیبولار و کاهش این علائم کمک کند و به افراد در بازگشت به فعالیتهای روزانه و بهبود کیفیت زندگیشان یاری رساند.
1-سرگیجه عامل اختلال تعادل
سرگیجه یکی از رایجترین علائم اختلال حس تعادل است که در آن فرد احساس میکند محیط اطراف یا خودش در حال چرخش است، حتی اگر در واقعیت هیچ حرکتی وجود نداشته باشد. این حالت به طور معمول ناشی از مشکلات در سیستم وستیبولار است که وظیفه حفظ تعادل را بر عهده دارد. سرگیجه ممکن است در هنگام تغییر وضعیت بدن، حرکت ناگهانی سر یا حتی زمانی که فرد ساکن است، بروز کند و ممکن است با حالت تهوع یا سردرد همراه باشد.
2-ناپایداری و مشکل در حفظ تعادل
اختلال حس تعادل میتواند باعث ناپایداری و مشکل در حفظ تعادل شود، بهویژه هنگام ایستادن، راه رفتن یا تغییر موقعیت بدن. افراد مبتلا ممکن است در هنگام ایستادن یا حرکت احساس کنند که بدنشان به سمت یک طرف کشیده میشود یا قادر به کنترل حرکات خود نیستند. این وضعیت میتواند فرد را در انجام فعالیتهای روزمره، مانند راه رفتن یا ایستادن طولانیمدت، دچار مشکل کند و خطر افتادن را افزایش دهد.
3-تاری دید در اختلال حس تعادل
یکی از علائم شایع اختلالات سیستم وستیبولار، تاری دید یا مشکلات بینایی است که معمولاً در هنگام حرکت یا تغییر وضعیت سر به وضوح بروز میکند. هنگامی که سیستم وستیبولار به درستی عمل نکند، فرد ممکن است نتواند چشمها را با حرکت بدن هماهنگ کند و به همین دلیل تصویر در هم میرود. این مشکل میتواند در انجام کارهای روزمره مانند خواندن، رانندگی یا انجام فعالیتهای دقیق مشکل ایجاد کند.
4-حالت تهوع و استفراغ در اختلال عدم تعادل
حالت تهوع یکی دیگر از علائم شایع اختلال حس تعادل است که اغلب به همراه سرگیجه و ناپایداری احساس میشود. این حالت معمولاً نتیجه ناهماهنگی در اطلاعات دریافتی از سیستم وستیبولار است که با حس حرکت یا موقعیت بدن در مغز تداخل پیدا میکند. در برخی موارد، این تهوع به استفراغ منجر میشود و باعث کاهش اشتها، خستگی و کاهش کیفیت زندگی فرد میشود.
5-ناهماهنگی و گیجی
افرادی که اختلال در حس تعادل دارند، ممکن است احساس ناهماهنگی یا گیجی کنند. این احساس زمانی بروز میکند که سیستم وستیبولار نتواند اطلاعات صحیحی در مورد موقعیت بدن و سر به مغز ارسال کند. این ناهماهنگی میتواند فرد را در هنگام راه رفتن، ایستادن یا حتی نشستن دچار سردرگمی کند و باعث کاهش توانایی در انجام وظایف روزمره شود.
6-اضطراب و ترس از افتادن در افراد نامتعادل
اختلال در حس تعادل میتواند به اضطراب و ترس از افتادن منجر شود، به ویژه در مواقعی که فرد در محیطهای ناامن یا شلوغ قرار دارد. این اضطراب معمولاً ناشی از ترس از ناتوانی در حفظ تعادل و امکان وقوع حادثه است. افراد مبتلا ممکن است از انجام فعالیتهای روزمره مانند پیادهروی، بالا رفتن از پلهها یا شرکت در اجتماعات خودداری کنند و به مرور زمان دچار انزوا اجتماعی شوند.
-نشانهها و علائم این اختلال شامل موارد زیر است:
احساس گیجی و منگی
تغییر در دید (تار دیدن)
احساس زمین خوردن
از دست دادن تعادل در حرکت و عدم ثبات
احساس از حال رفتن و سبک شدن سر؛ سنکوپ
احساس تاب خوردن یا چرخیدن اتاق دور سر
حس شناور بودن روی آب یا سرگیجه
انواع اختلال حس تعادل چیست؟
اختلالات حس تعادل مجموعهای از مشکلات مربوط به سیستم وستیبولار است که عملکرد آن در حفظ تعادل، هماهنگی حرکات بدن و پردازش اطلاعات مربوط به موقعیت سر و بدن مختل میشود. این اختلالات میتوانند به دلایل مختلفی از جمله عفونتها، التهابها، آسیبها یا اختلالات مزمن در سیستم عصبی مرکزی و محیطی به وجود آیند. انواع مختلف این اختلالات به علائم و علل متفاوتی تقسیم میشوند که میتوانند تأثیر زیادی بر کیفیت زندگی فرد بگذارند.
1.سرگیجه موقعیتی (BPPV)
سرگیجه موقعیتی یکی از شایعترین اختلالات وستیبولار است که بهویژه هنگام تغییرات ناگهانی در موقعیت سر رخ میدهد. این اختلال زمانی اتفاق میافتد که کریستالهای کلسیمی که در گوش داخلی برای حس تعادل قرار دارند، از محل اصلی خود جابجا شده و وارد کانالهای نیمدایرهای میشوند. این جابجایی باعث ایجاد سرگیجه شدید و لحظهای هنگام حرکت یا تغییر وضعیت سر میشود. علائم معمولاً به صورت حملات کوتاهمدت و بسیار شدید سرگیجه به همراه حالت تهوع ظاهر میشوند و اغلب با درمانهای فیزیوتراپی و تغییرات در موقعیت سر قابل درمان هستند.
2. لابیرنتیت (Labyrinthitis) یا التهاب گوش درونی
لابیرنتیت به التهاب در قسمت داخلی گوش (لابیرنت) اشاره دارد که مسئول حفظ تعادل و شنوایی است. این التهاب معمولاً ناشی از عفونت ویروسی یا باکتریایی است که باعث اختلال در عملکرد سیستم وستیبولار و شنوایی میشود. علائم لابیرنتیت شامل سرگیجه، ناپایداری، کاهش شنوایی و وزوز گوش میباشد. در برخی موارد، این اختلال میتواند با حالت تهوع، استفراغ و اختلالات شدید در تعادل همراه باشد. درمان لابیرنتیت معمولاً شامل داروهای ضد التهابی و آنتیبیوتیکها است، بهویژه اگر علت عفونت باکتریایی باشد.
3. نوریت دهلیزی (Vestibular Neuritis)
نوریت دهلیزی به التهاب اعصاب دهلیزی (اعصاب مسئول انتقال اطلاعات تعادلی از گوش داخلی به مغز) گفته میشود. این اختلال معمولاً به دلیل عفونت ویروسی ایجاد میشود و باعث سرگیجه شدید و مداوم، همراه با ناپایداری و اختلال در حفظ تعادل میشود. بر خلاف لابیرنتیت، نوریت دهلیزی معمولاً با کاهش شنوایی همراه نیست. این بیماری ممکن است باعث تهوع، استفراغ و اختلال در عملکرد روزمره شود، اما بهطور معمول، فرد پس از مدتی بهبود پیدا میکند، اگرچه ممکن است نیاز به فیزیوتراپی تعادلی برای تسریع فرآیند بهبودی باشد.
4. بیماری منییر (Meniere’s Disease)
بیماری منییر یک اختلال مزمن و پیچیده در گوش داخلی است که بهویژه بر تعادل و شنوایی تأثیر میگذارد. این بیماری با حملات سرگیجه، وزوز گوش، کاهش شنوایی و احساس فشار در گوش همراه است. علت اصلی این بیماری، تجمع غیرطبیعی مایع در گوش داخلی است که میتواند منجر به تغییرات در عملکرد سیستم وستیبولار و شنوایی شود. حملات منییر معمولاً به مدت چند ساعت ادامه دارند و ممکن است در طول زمان بدتر شوند. درمان شامل تغییرات در رژیم غذایی، دارودرمانی و در برخی موارد جراحی است.
5. بیماری فیستول پری لنف (Perilymphatic Fistula)
بیماری فیستول پری لنف زمانی رخ میدهد که یک سوراخ یا شکاف در دیوارهای که گوش داخلی را از گوش میانه جدا میکند، ایجاد میشود. این فیستول باعث نشت مایع پری لنف از گوش داخلی به گوش میانه میشود و میتواند موجب سرگیجه، اختلال در تعادل، وزوز گوش و کاهش شنوایی شود. علائم این بیماری معمولاً پس از آسیب فیزیکی به سر یا تغییرات فشار (مانند پرواز یا غواصی) تشدید میشوند. درمان این بیماری معمولاً جراحی است که برای بستن فیستول و جلوگیری از نشت مایع انجام میشود.
6. سندرم مال دبارکومنت (MdD)
سندرم مال دبارکومنت (MdD) یک اختلال نادر است که به اختلالات وستیبولار مزمن ناشی از تأثیرات روانی یا استرس بر سیستم تعادل اشاره دارد. در این بیماری، فرد ممکن است علائم طولانیمدت سرگیجه، احساس عدم تعادل و حساسیت به حرکات را تجربه کند که اغلب با اضطراب یا افسردگی همراه است. علائم بهطور معمول در محیطهای استرسزا یا پس از تغییرات فیزیکی یا عاطفی تشدید میشوند. درمان این اختلال ممکن است شامل درمانهای روانشناختی، داروهای ضد اضطراب، و فیزیوتراپی تعادلی باشد.
نحوه تشخیص اختلال حس تعادل
تشخیص اختلال حس تعادل معمولاً از طریق ارزیابی دقیق علائم بیمار، تاریخچه پزشکی و انجام تستهای تخصصی برای بررسی عملکرد سیستم وستیبولار انجام میشود. این فرایند شامل ارزیابی علائمی مانند سرگیجه، ناهماهنگی حرکتی و تاری دید است و پزشک ممکن است برای بررسی عملکرد گوش داخلی و سیستم عصبی، آزمایشهایی مانند تستهای تعادلی، شنوایی و تصویربرداری تجویز کند. این ارزیابیها به پزشک کمک میکنند تا علت اختلال را شناسایی کرده و درمان مناسب را برای بهبود وضعیت بیمار برنامهریزی نماید.
1.معاینه بالینی:
در معاینه بالینی اختلال حس تعادل، پزشک ابتدا با بررسی علائم و تاریخچه پزشکی بیمار شروع میکند. او سؤالاتی در مورد مدت زمان و شدت علائم مانند سرگیجه، ناپایداری یا تهوع میپرسد و تلاش میکند تا الگوهای خاصی از بروز علائم را شناسایی کند. پزشک همچنین ممکن است بررسی کند که آیا علائم تحت شرایط خاص مانند تغییر وضعیت بدن، حرکت ناگهانی یا استرس تشدید میشوند. این اطلاعات به پزشک کمک میکند تا درک بهتری از وضعیت بیمار داشته باشد و گامهای بعدی برای تشخیص دقیقتر را بردارد.
2. آزمونهای وستیبولار جهت تشخیص اختلال تعادل:
برای ارزیابی عملکرد سیستم وستیبولار، پزشک ممکن است از آزمونهای خاصی مانند "تست حرکات سر" (Head Impulse Test) یا "تست دیکنژی حالت ایستاده" (Romberg Test) استفاده کند. در تست حرکات سر، پزشک بهطور ناگهانی سر بیمار را در جهات مختلف حرکت میدهد تا واکنش سیستم وستیبولار را بررسی کند. در تست Romberg، از بیمار خواسته میشود که در حالت ایستاده و با چشمهای بسته بایستد تا ارزیابی شود که آیا او قادر به حفظ تعادل خود است یا خیر. این آزمونها به پزشک کمک میکنند تا عملکرد سیستم وستیبولار را بررسی کرده و تشخیص دقیقی از اختلالات تعادلی بیمار ارائه دهد.
3. تستهای تصویربرداری اختلال حس تعادل:
در برخی موارد، برای تشخیص دقیقتر اختلالات حس تعادل، پزشک ممکن است از تصویربرداری پزشکی مانند MRI یا سیتیاسکن استفاده کند. این آزمایشها به پزشک کمک میکنند تا ناهنجاریهایی مانند تومورها، عفونتها یا آسیبهای ساختاری به گوش داخلی یا مغز را شناسایی کند. تصویربرداریها میتوانند علتهای زمینهای مانند آسیب به سیستم عصبی مرکزی یا مشکلات ساختاری را که ممکن است بر تعادل تأثیر بگذارند، آشکار سازند و به روند تشخیص و درمان دقیقتر کمک کنند.
4. آزمایش شنوایی:
از آنجا که اختلالات حس تعادل ممکن است با مشکلات شنوایی همراه باشند، انجام آزمایشهای شنوایی مانند Audiometry میتواند برای ارزیابی عملکرد شنوایی و شناسایی مشکلات مربوط به گوش داخلی مفید باشد. در این آزمایش، توانایی بیمار در شنیدن صداها در فرکانسها و شدتهای مختلف مورد بررسی قرار میگیرد. این ارزیابی میتواند به پزشک کمک کند تا مشکلات شنوایی مانند افت شنوایی یا وزوز گوش که ممکن است به اختلالات تعادلی مرتبط باشند، شناسایی کند و تشخیص دقیقی از وضعیت بیمار ارائه دهد.
5. تستهای تعادلی:
تستهای تعادلی، مانند "تست موقعیت سر" (Dix-Hallpike Test)، برای تشخیص اختلالات خاصی مانند سرگیجه موقعیتی (BPPV) استفاده میشوند. در این تست، پزشک سر بیمار را به موقعیتهای خاصی حرکت میدهد تا واکنش سیستم وستیبولار به تغییرات موقعیتی ارزیابی شود. این حرکتها ممکن است باعث بروز سرگیجه یا ناهماهنگی در بیمار شوند، که میتواند نشانهای از سرگیجه موقعیتی باشد. تست Dix-Hallpike به پزشک کمک میکند تا این نوع اختلالات را شناسایی کرده و درمانهای مناسب را برای بهبود وضعیت بیمار تجویز کند.
6. تستهای کارکرد سیستم عصبی:
برای ارزیابی عملکرد سیستم عصبی مرکزی، پزشک ممکن است از تستهای مختلفی استفاده کند. یکی از این تستها نوار مغزی (EEG) است که برای ثبت فعالیت الکتریکی مغز به کار میرود و میتواند مشکلاتی نظیر صرع یا اختلالات مغزی دیگر را شناسایی کند. علاوه بر این، بررسی پاسخهای عصبی مانند تستهای تحریک الکتریکی یا ارزیابی واکنشهای حرکتی و حسی نیز ممکن است انجام شود تا عملکرد اعصاب مرکزی و محیطی مورد ارزیابی قرار گیرد. این تستها به پزشک کمک میکنند تا تشخیص دقیقتری از وضعیت بیمار ارائه دهد.
7.آزمایشهای خون:
آزمایشهای خون میتوانند در شناسایی علت اختلالات وستیبولار نقش مهمی ایفا کنند، بهویژه زمانی که علت این اختلالات به عفونتها یا التهابات خاص مربوط باشد. این آزمایشها میتوانند عفونتهای ویروسی یا باکتریایی را شناسایی کنند که ممکن است باعث ایجاد علائم وستیبولار مانند سرگیجه، عدم تعادل یا مشکلات شنوایی شوند. علاوه بر این، نتایج آزمایش خون میتواند به پزشک کمک کند تا درمان مناسبتری برای مدیریت عفونت و کاهش علائم تجویز کند.
کاردرمانی در اختلال حس تعادل
کاردرمانی در غرب تهران یکی از روشهای مؤثر در درمان اختلالات حس تعادل است که به بهبود عملکرد سیستم وستیبولار (سیستم تعادل) و تقویت توانایی فرد در انجام فعالیتهای روزمره کمک میکند. هدف اصلی کاردرمانی در این زمینه، بهبود عملکرد سیستم تعادلی بدن، کاهش علائم مرتبط با اختلالات تعادل مانند سرگیجه و ناپایداری، و افزایش استقلال فرد در انجام کارهای روزانه است. کاردرمانگران در غرب تهران با طراحی برنامههای درمانی شخصیسازیشده، از تمرینات تخصصی و تکنیکهای مختلفی برای تقویت تعادل، هماهنگی حرکات و کنترل بهتر وضعیت بدن استفاده میکنند.
.روشهای کاردرمانی برای اختلال حس تعادل
روشهای کاردرمانی برای اختلالات حس تعادل شامل تمرینات تخصصی است که به تقویت سیستم تعادلی بدن و بهبود هماهنگی حرکات کمک میکند. با پیگیری منظم این درمانها تحت نظر متخصص کاردرمانی، افراد میتوانند بهبودی قابل توجهی در کنترل تعادل خود تجربه کنند و به تدریج به فعالیتهای روزمره خود بازگردند. هدف این روشها، کاهش علائم مرتبط با اختلالات تعادل و افزایش استقلال فرد در انجام کارهای روزانه است که در ادامه به چند روش اشاره کردهایم:
-تمرینات تعادلی
کاردرمانگران از تمرینات مختلفی برای تقویت عضلات مرکزی بدن و بهبود تعادل استفاده میکنند. این تمرینات میتوانند شامل ایستادن روی سطوح ناپایدار، راه رفتن در مسیرهای مختلف، یا انجام حرکات کششی و تقویتی برای عضلات باشند.
-تمرینات وستیبولار
این تمرینات شامل فعالیتهایی هستند که به تحریک سیستم وستیبولار کمک میکنند و باعث بهبود پردازش اطلاعات حسی در مغز میشوند. تمریناتی مانند چرخاندن سر، حرکت دادن چشمها به صورت متناوب یا استفاده از دستگاههای خاص میتواند در این زمینه مؤثر باشد.
-آموزش و آگاهیبخشی
کاردرمانگران به افراد مبتلا به اختلال حس تعادل آموزش میدهند که چگونه محیطهای روزمره خود را ایمنتر کنند و از افتادن جلوگیری کنند. این آموزشها شامل استفاده از دستگیرهها، نوارهای ضد لغزش، و تغییر در نحوه انجام فعالیتها میشود.
-تمرینات هماهنگی چشم و سر
این تمرینات به افراد کمک میکنند تا هماهنگی بین حرکت چشمها و سر خود را بهبود بخشند، که برای کاهش سرگیجه و ناهماهنگی حرکتی ضروری است.
-تکنیکهای بازتوانی پس از آسیب
برای افرادی که دچار آسیبهای جسمی یا جراحی در گوش داخلی یا مغز شدهاند، کاردرمانی میتواند به بازتوانی کمک کند و تسریع در بهبود عملکرد تعادل را فراهم آورد.
-مدیریت استرس و اضطراب
کاردرمانگران میتوانند با استفاده از تکنیکهای آرامشبخشی، مانند تمرینات تنفسی و مدیتیشن، به کاهش اضطراب و استرس ناشی از اختلالات تعادلی کمک کنند که میتواند به بهبود علائم و کاهش ترس از افتادن کمک کند.
اختلال تعادل در ام اس
اختلال تعادل یکی از مشکلات شایع در بیماری ام اس می باشد که به دلیل آسیب به سیستم عصبی مرکزی رخ میدهد. در این بیماری، آسیب به پوشش میلین اعصاب مغز و نخاع باعث اختلال در ارسال سیگنالهای عصبی میشود، که منجر به اختلالات تعادلی، سرگیجه و ناهماهنگی حرکتی میگردد. این مشکلات معمولاً در دوران تشدید بیماری و در اثر خستگی افزایش مییابند و میتوانند بر کیفیت زندگی بیماران تأثیر زیادی بگذارند. درمانهای مختلف از جمله فیزیوتراپی، کاردرمانی و استفاده از داروها میتوانند به کاهش علائم و بهبود تواناییهای حرکتی بیمار کمک کنند.
.علائم و روشهای درمان در اختلال تعادل در ام اس
آسیب به سیستم عصبی مرکزی باعث تداخل در ارسال سیگنالهای عصبی به مغز و سیستم حرکتی میشود که به ناهماهنگی و اختلال در حفظ تعادل منجر میگردد. این مشکلات میتوانند به صورت موقت یا دائمی ظاهر شوند و در دورههای تشدید بیماری شدت یابند. درمانهای مختلف از جمله فیزیوتراپی، کاردرمانی جسمی و داروها میتوانند به کنترل علائم و بهبود عملکرد حرکتی کمک کنند و کیفیت زندگی بیماران را ارتقا دهند. کاردرمانی جسمی به ویژه در تقویت عضلات و بهبود حرکات بدن، کاهش ناهماهنگی و افزایش توانایی فرد در حفظ تعادل نقش حیاتی دارد.
سخن پایانی
اختلالات حس تعادل میتوانند تأثیرات زیادی بر کیفیت زندگی افراد بگذارند و باعث مشکلاتی مانند سرگیجه، ناپایداری و کاهش توانایی در انجام فعالیتهای روزمره شوند. این اختلالات معمولاً ناشی از مشکلات در سیستم وستیبولار، عضلات یا اعصاب حسی هستند. درمانهای کاردرمانی میتوانند به بهبود تعادل، کاهش علائم و افزایش استقلال فرد کمک کنند، اما تشخیص و درمان سریع این اختلالات برای پیشگیری از عوارض طولانیمدت بسیار مهم است.