چالش های گفتاری در کودکان دو زبانه
دوزبانگی یک پدیدهی جهانی رو به رشد است که مزایای شناختی و فرهنگی بسیاری برای کودکان دارد، اما میتواند مسیری پرچالش برای والدین و متخصصانی باشد که در حوزهی گفتاردرمانی فعالیت دارند. تشخیص دقیق اختلالات گفتار و زبان در کودکان دو زبانه به دلایل متعددی با دشواریهایی روبرو است و اصلیترین دلیل به ماهیت پویای خود دوزبانگی باز میگردد. کودکان دو زبانه، دو سیستم زبانی را به طور موازی یا متناوب پردازش میکنند و ممکن است دامنهی واژگان محدودتری در هر زبان داشته باشند. ابزارهای ارزیابی و هنجارهای رشد زبانی اغلب بر اساس کودکان تکزبانهی یک فرهنگ خاص تهیه شدهاند که ارجاع دادن رشد یک کودک دو زبانه به این هنجارها، میتواند به تشخیص نادرست و زودهنگام یک تاخیر گفتاری یا اختلال منجر شود.
تداخل و انتقال زبانی
تداخل بین دو سیستم زبانی کودک، مثل استفاده از قواعد دستوری یا واژگان یک زبان در زبان دیگر، ممکن است به اشتباه به عنوان خطاهای زبانی یا نشانهای از اختلال تفسیر شود. در مورد تفاوت در ورودی زبانی نیز میتواند میزان و کیفیت مواجهه کودک با هر زبان را پیچیدهتر کند.
آیا کودکان دو زبانه واقعاً دیرتر رشد میکنند؟
تحقیقات گسترده در حوزهی علوم اعصاب و زبانشناسی، این باور قدیمی را رد کرده است. شواهد علمی قاطعانه نشان میدهند که دوزبانگی به تنهایی، علت تأخیر در گفتار یا اختلال زبانی نیست. شاید کودک دو زبانه در هر یک از زبانها، نقاط عطف زبانی را اندکی دیرتر نشان دهد، اما توسعهی کلی زبان و گفتار او، در محدودهی طبیعی همسالان تکزبانهاش قرار دارد. تأخیر ظاهری در این کودکان، معمولاً ناشی از تقسیم زمان یادگیری و مواجههی زبانی بین دو سیستم است. پس اگر کودکی دچار تاخیر گفتاری واقعی باشد، این تأخیر در هر دو زبان او قابل مشاهده خواهد بود. اگر یک کودک دو زبانه، در یک زبان، رشد زبانی متناسبی داشته باشد، به احتمال زیاد، مشکلات او در زبان دوم، صرفاً بازتابی از ورودی زبانی کمتر است و صرفا یک اختلال زمینهای نیست. پس مشورت با متخصص گفتاردرمانی در چنین شرایطی، میتواند آرامش خاطر را به خانواده بازگرداند.

مشکلات ارزیابی زبان در کودکان دو زبانه
برای تشخیص صحیح، ارزیابی باید مهارتهای کودک را در هر دو زبان او پوشش دهد و ارزیابی تنها در یک زبان میتواند به طور قطع، تصویر ناقص و گمراهکنندهای از تواناییهای زبانی کودک ارائه دهد که منجر به تشخیص غلط شود. لذا ارزیاب باید یا خود به هر دو زبان کودک مسلط باشد، یا از یک مترجم آموزشدیده یا والدین به عنوان منبع اطلاعات زبانی بهره ببرد تا بتواند بهترین عملکرد را داشته باشد. البته ارزیابی نباید صرفاً بر دامنهی واژگان در یک زبان متمرکز باشد و بیشتر باید به مهارتهای ارتباطی کلی، ساختارهای دستوری مشترک و تواناییهای شناختی مرتبط با زبان در هر دو زبان توجه شود.
ترکیب زبانها و تداخل زبانی
در واقعیت، کد-سوئیچینگ نه تنها یک اختلال نیست، بلکه در بسیاری از موارد، نشانهی تسلط و انعطافپذیری زبانی است. کودکان دو زبانه میتوانند در مواجهه با افرادی که هر دو زبان را متوجه میشوند ارتباط موثری برقرار کنند. البته در مراحل اولیهی یادگیری در تداخل زبانی مثلاً استفاده از ترتیب کلمات زبان مادری در زبان دوم بسیار طبیعی است و با افزایش ورودی زبانی و بلوغ سیستمهای زبانی، به تدریج کاهش مییابد.
چه زمانی نگران شویم؟
اگر ترکیب زبانها شامل خطاهای دستوری یا واجشناسیای باشد که در هیچ یک از زبانهای کودک، برای سن او طبیعی نیست، یا اگر کودک به طور مداوم و ناخواسته واژههای یک زبان را جایگزین واژههای زبان دیگر کند و این امر ارتباط او را مختل سازد، نیاز به ارزیابی گفتاردرمانی تخصصی داریم. محیط زبانی که کودک در آن رشد میکند، تأثیر چشمگیری بر رشد گفتار و زبان او دارد و در کودکان دو زبانه، این مورد تأثیر دوچندانی دارد. پس کودک برای تسلط بر هر زبان، به ورودی کافی و باکیفیت از آن زبان نیاز دارد. اگر ورودی یک زبان بسیار کم باشد، طبیعی است که مهارت کودک در آن زبان ضعیفتر شده و این ضعف به اشتباه به عنوان یک تاخیر گفتاری تعبیر شود. لذا والدین میتوانند با ایجاد محیطهای پربار زبانی مثل قصهخوانی، صحبت کردن مداوم در محیط خانه و بازی این تعادل را برقرار سازند. همینطور اگر کودک انگیزهی کمتری برای استفاده از یک زبان داشته باشد، پیشرفت او در آن زبان کندتر خواهد شد. در چنین مواردی کاردرمانی و گفتاردرمانی میتوانند راه حلی ایدهال باشند و مشکلات اجتماعی که مانع از تعامل میشود را به ایجاد محیطهای ارتباطی جذابتر تبدیل کنند. البته میتوان از محیطهایی که از دوزبانگی حمایت میکنند نیز کمک گرفت. مثلا حضور در بهترین کلینیک گفتاردرمانی و کاردرمانی مرکز تهران که به این نیازها واقف هستند و در مقایسه با محیطهایی که زبان دوم کودک را نادیده میگیرند، رشد زبانی سالمتری برای کودک شما ایجاد میکند.
چالشها و تشخیص صحیح
اگر یک کودک دو زبانه واقعاً دچار DLD باشد، مشکلات زبانی او باید در هر دو زبان قابل مشاهده باشند، نه فقط در زبانی که تسلط کمتری بر آن دارد. همینطور مشکلات زبانی کودک باید فراتر از آن چیزی باشد که انتظار میرود و صرفاً بر اثر ورودی محدود زبانی ایجاد شده باشد. بهعنوان مثال، خطاهای دستوری غیرمعمول یا ساختارهای جملهای که حتی برای یک کودک تکزبانهی کوچکتر نیز غیرطبیعی است.
در تاریخچه خانوادگی و شناختی نیز باید سوابق خانوادگی بررسی شود تا مشکلات زبانی و ارزیابی تواناییهای شناختی غیرکلامی کودک ریشه یابی شود. البته در صورت تشخیص DLD، مداخلهی زودهنگام بسیار مهم است و اگر تاخیر کنید میتواند نگران کننده شود.
توجه داشته باشید هدف اصلی گفتاردرمانی، بهبود تواناییهای ارتباطی کلی کودک است. تحقیقات جدید قویاً توصیه میکنند که حفظ دوزبانگی در طول درمان، به توانمندیهای شناختی و اجتماعی کودک کمک میکند. پس گفتاردرمانی باید به گونهای طراحی شود که مهارتهای بنیادین زبان را هدف قرار دهد و این مهارتها از یک زبان به زبان دیگر منتقل شوند. مثلا اگر در گفتاردرمانی، توانایی ساخت جمله بهبود یابد، این بهبود در هر دو زبان باید دیده شود.
مزایا و معایب دوزبانی
تمرکز بر چالشهای دوزبانگی، ما را از دیدن فرصتهای بینظیر آن باز میدارد. باید بدانید دوزبانگی یک هدیهی گرانبها است که فواید مادامالعمر برای کودک دارد.
مزایا:
تحقیقات نشان میدهند که مغز کودکان دو زبانه در عملکردهای اجرایی مانند توجه انتخابی، حل مسئله و انعطافپذیری شناختی عملکرد بهتری دارد. این توانایی به دلیل نیاز مغز به مدیریت و جداسازی دائمی دو سیستم زبانی است. همچنین دسترسی به دو زبان، دریچهای به سوی دو یا چند فرهنگ باز میکند. این کودکان در درک دیدگاههای دیگران و مهارتهای میانفرهنگی قویتر هستند و برای سوادآموزی و یادگیری زبانهای بعدی راه سادهتری دارند.
معایب:
واژگان مجزای هر زبان در چنین کودکانب ممکن است در ابتدا کمتر از همسالان تکزبانه باشد که در برخی محیطها با عدم حمایت از زبان اقلیت میتواند فشار روانی زیادی بر کودک وارد کند. تشخیص صحیح تاخیر گفتاری یا اختلال واقعی نیز میتواند پروسهای پیچیده باشد که نیاز به تخصص دارد و میتواند برای کودک ناراحت کننده باشد. البته مزایای دوزبانگی به مراتب بر چالشهای مقطعی آن برتری دارد ولی باید با حمایت صحیح و مشاورهی تخصصی از مراکزی مانند بهترین کلینیک گفتاردرمانی و کاردرمانی مرکز تهران چالشهای موجود را به حداقل رساند.
چه زمانی باید مداخلات گفتاردرمانی انجام شود؟
تصمیمگیری برای شروع گفتاردرمانی یک تصمیم تخصصی است و باید پس از ارزیابی جامع توسط آسیبشناس گفتار و زبان متخصص در حوزهی دوزبانگی اتخاذ شود. پس مراجعه برای ارزیابی باید هنگامی باشد که تأخیر در هر دو زبان باشد. یعنی تاخیر گفتاری در هر دو زبان کودک، فراتر از خطاهای طبیعی ناشی از ورودی محدود یا ناشی از تلفیق زبانها باشد و معیارهای رشد برای سن او را در هر دو زبان برآورده نکند. همینطور اگر کودک در بیان خواستهها و نیازهای خود با مشکلات جدی روبرو است و بیانی ضعیف دارد. در مواردی هم که خطاهای تولیدی یا دستوری برای سن او در زبانهایی که با آنها مواجه است، غیرطبیعی هستند و با گذشت زمان بهبود نمییابند.

چگونه تفاوت طبیعی، تاخیر یا اختلال را تشخیص دهیم؟
دامنهی واژگان کودک را در هر دو زبان جمع ببندید و این مجموع باید با واژگان کودکان تکزبانهی همسن او همخوانی داشته باشد. اگر در مجموع، واژگان بسیار کم است، میتواند نشانهی یک تاخیر گفتاری باشد. در مورد بررسی تداوم مشکل هم باید دقت کنید و تداخل زبانی را بررسی کنید که اگر مشکلات تلفظی یا دستوری کودک، با وجود ورودی مناسب، ادامه پیدا کند و در هر دو زبان مشاهده شود، نیاز به مشورت با متخصص گفتاردرمانی است. همچنین باید بررسی کنید که آیا کودک در فهم دستورالعملها و زبان دریافتی مشکل دارد؟ یا خیر. چون مشکلات درک معمولاً نشانهی قویتری از یک اختلال زبان زمینهای نسبت به مشکلات صرفاً بیانی است. اگر در خانواده سابقهی تاخیر گفتاری، مشکلات زبانی یا لکنت وجود دارد، احتمال ابتلای کودک به یک اختلال زبانی نیز افزایش مییابد. در این حالت والدین قبل از بارداری حتما باید از کمک متخصصان کمک بگیرند.
سخن پایانی
با مراجعه به یک مرکز تخصصی مانند بهترین کلینیک گفتاردرمانی و کاردرمانی مرکز تهران، میتوانید یک ارزیابی جامع و معتبر دریافت کنید تا با آرامش خاطر، بهترین مسیر را برای رشد زبانی و ارتباطی فرزند خود انتخاب کنید. هدف ما این است که هر کودک دو زبانه، پتانسیل کامل خود را برای برقراری ارتباط، در هر دو زبان، شکوفا کند.